سالها پیش نوشته بودم که در یک
دنیای موازی، وقتی به این سن برسم، بالرینی خواهم بود که یک روز به جای رفتن به کافه و نواختن پیانو، خودش را از صخره به پایین پرت میکند. پایان یک زندگی کامل و تر و تمیز. بالرین نشدم، پیانو یاد نگرفتم، از کافه رفتن خوشم نمیآید و گواهینامه ندارم که بتوانم تا صخرههای پنهان اطراف این شهر بروم؛ رفتنم هم فایدهای نمیداشت، از ارتفاع میترسم. مهمتر از همه، به چه چیزی میخواستم پایان بدهم؟ زندگی من کامل و تر و تمیز نیست.شاید واقعا ته دلم همین را میخواستم، نه باله و موسیقی؛ یا هر تلاش دیگری برای ایجاد زیبایی در اطرافم، برای قابل تحمل کردن روزهایی که میگذراندم. آنقدر نتوانستم که حتی در تخیلاتم هم، زندگی کوتاه بود و پایان، نزدیک. 4. اینم نداریم....
ما را در سایت 4. اینم نداریم. دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : thearies بازدید : 79 تاريخ : يکشنبه 20 فروردين 1402 ساعت: 13:48